۱۰ آذر، ۱۳۸۳



چطور از خوابهايمان برای زندگی روزمره استفاده کنيم


شب به شب دنيايی به روی شخص در حال خواب باز مي شود که مي تواند ايده و کمکی برای زندگی بيداری او باشد. هر کسی می تواند در روياهای خود، به منبع قدرتی دست پيدا کند، که او را برای پيدا کردن راه حلهای مناسب و شکوفایی خلاقيت در زندگيش ياری دهد.کسی که ياد می گیرد از رويايش استفاده کند، کليد با ارزشی برای رشد و کمک به خود در دست دارد.


هر انساني، خواب ميبيند؛ آنهم هر شب! اين معما از دير زمان انسان را به خود مشغول داشته است:هنگامی که در خواب هستيم ، "من" به کجا می رود؟ داستانها، تصاوير و سمبلهايی که در خواب می بينيم و آنها را کاملا حقيقی دريافت می کنيم و فردای آن در ميابيم که هيچ کدام در دنيای واقعی اتفاق نيفتاده اند، چه معنايی می دهند؟
برای انسان دورانهای گذشته خواب معنای يک پيغام يا حتی يک پيشبينی آينده از سوی عالمی برتر را داشت، و کسی که اعلام توانايی تعبيير خواب می کرد، يک روحاني، يا درمان کننده، يا مشاور به حساب مي آمد، همانطور که طبق داستانهای دينی، يوسف به درجه مشاورت فرعون رسيد، زمانی که با تعبير خواب او از هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر، مصر را از گزند قحطی نجات داد. خواب ديدن در بسياری از سنن تا به امروز نيز به عنوان راهنماي مذهبی معنا می شود.

مسلم است که دانش امروز سعی می کند به روش ديگری به اسرار دنيای خواب دست پيدا کند. (خودم:ضبط نوار مغزی هنگام خواب،که روشش رو دیگه نمي نويسم) . بریگيت هولزينگر۱ می گويد: "اگر علم، تنها به تحقیق جنبه فيزيولوژيکی رويا بپردازد، به نتايج زيادی دست نمی يابد، اگر تحقيق در مورد خواب به منظور شناختن بهتر انسان باشد، بايد آنچه که ما در خواب و همراه با خواب خود تجربه و حس می کنیم نیز در نظر گرفته شود." در حاليکه محققان عصب شناس، سعی ميکنند از بيرون کار مغز را هنگام خواب ديدن زير نظر بگيرند، روانشناسان سعی ميکنند جنبه روانی خواب را بهتر بفهمند، و هر روزه راههای موثر بيشتری کشف می شود، که با کمک آنها مي توان از خواب برای درمان و رشد و تکميل شناخت خود استفاده کرد.

اوليه ترين اين ابزار را همه ما در دسترس داريم و آن چيزی نيست جز تجربه و هدايت کردن خوابمان از سوی ضمير ناخود آگاهمان. پتر گاتمن۲:" کاربرد خواب در درجه اول،مانند commuting شبانه کامپوترهاست، به اين معنی که آنچه که مغز در طول روز از منابع مختلف دريافت کرده است و در قسمتهای مختلف مغز ذخيره شده است، با هم مقايسه مي شوند و به هم ارتباط پيدا مي کنند، اين را ما مي توانيم از نظر جسمی نيز اثبات کنيم، به اين صورت که در قسمتهايی از مغز که در طول روز فعال بوده اند، شبانه پيوندهای جديد عصبی تشکيل مي شود.اين کارکرد مغز فقط جهت يادگيری نيست، بلکه خاصيت پاکسازی مغز از اطلاعات زائد و خاصيت درماني برای روان انسان را نیز دارد،چرا که در خواب مسائلی مورد توجه قرار مي گيرند که هنگام بيداری به آنها توجه زيادی نشده است."

کاربرد خواب دامنه گسترده ای دارد، از مرتب کردن کوچکترين تجربه های روزانه-حتی اگر ترسيدن کوتاه از صدای ترمز قطار بوده باشد- گرفته، تا حل مشکلات پيچيده ای که ما در عالم بيداری موفق به حل آنها نشده ايم. خواب جنبه روان درمانی نيز دارد، در بهترين صورت آن، برای استفاده اين خاصيت درمانی چيزی بيشتر از تجربه و حس کردن خواب لازم نيست. به عنوان مثال يک رابطه پر تشنج با رئيسمان می تواند به آرامش بيشتری برسد وقتی که در خواب از او انتقام گرفته ايم، دیدن خواب يک رابطه جنسی ممنوع با شخصی غير از پارتنر، مي تواند اين خواسته را در عالم بيداری منتفی کند، يک صحبت عميق و پر احساس با والدين، زخمهای ساليان را التيام بخشد، و مثالهای مشابه ديگر. گاتمن:" خوابهايی وجود دارند، که به هنگام آن شخص در حال خواب يک بغض عميق درونی حس می کند، که به دنبال آن اشک نيز جاری می شود، و او از خواب بيدار می شود و احساس آرامش و راحتی کاملی مي کند. در آن حال، در اثر عمق تجربه آن خواب، مشکلی حل شده است، و ديگر احتياج به توضيح و معنی کردن ندارد." مسائل عميق رواني،حتی اگر فقط وجود اين خواست باشد که انسان خود را بهتر بشناسد، احتياج به بررسی در عالم بيداری را نيز دارند، و در اينجا نيز خواب به هيچ عنوان يک انفجار اتفاقی رشته های عصبی نيست، بلکه مي تواند به عنوان راهنمای با ارزشی به سوی جنبه کشف نشده و به کنار زده شده شخصیت مورد استفاده قرار بگيرد. اولين کسی که چنين استفاده ای از خواب کرد، زيگموند فرويد بود، اما در حاليکه او در معنی خواب تنها يک موضوع، يعنی پيغامهايی در مورد خواسته های سرکوب شده جنسی را مي ديد، ديد روانشناسی مدرن امروز در اين مورد متنوع تر است.

از نظر فريتز پرلز ۳، پايه گذار اين نوع درمان، تمام عناصر يک خواب، نمايانگر جنبه های مختلف وجود ما هستند.مثلا يکی از مراجعه کننده های او، در يک خواب،يک درياچه در حال خشک شدن، يک ماهی دریایی که خشک شدن دریاچه به خطرش انداخته، و یک شماره ماشین به دور انداخته شده را دیده بود. از او خواسته شد که خود را به جای یک یک این عناصر در خواب خود فرض کند، و احساس خود را توصیف کند. به این صورت این خواب برای او حاوی احساس کنار زده شدن(شماره ماشین)، ترس از مرگ (ماهی در دریاچه خشک شده)، و همینطور احساس تغییر کردن، طوری که زمینه را برای تجربه های جدید آماده می کند(دریاچه) بود، و با این توصیف این شخص دید جدیدی به موقعیت خاص زندگی خود پیدا کرد.

روبرت بوسناک۴ ، روشی مشابه این روش را در اوایل دهه ۹۰ پیاده کرد، با این تفاوت که او توجه خود را به روی عناصری متمرکز می کند که در خواب دشمن یا مخالف ما به حساب می آیند، و همینطور او بیشتر به نشانه های بدنی شخص توجه می کند:"آرامش و درمان گاهی در عناصری است که ما با آنها آشنا نیستیم، و در خواب نه به شکل ما، بلکه به شکل کاراکترهای دیگری به نمایش در می آیند." به عنوان مثال،کوین، مرد جوانی که مدتها از درد پای چپ خود رنج می برد، خواب می بیند که در خیابان کسی دوربین او را می دزدد، او کاری انجام نمی دهد، فقط می ایستد و نگاه می کند که دزد چطور با آرامش خاطر از او دور می شود. "در حالیکه کوین این خواب را برای من تعریف می کرد، گفت که احساس داغی در سر و در پای چپش می کند. تجربه به من می گوید که اینجا خشم اکتیو، تبدیل به گرمای پسیو شده است،من از کوین می خواهم که به تنفس خود دقت کند و خود را جای دزد بگذارد،چه احساسی دارد؟ می گوید،مثل یک رقص سبکبال پیروزیست،مثل کسی که دنیا مال اوست، و در همان لحظه درد پای چپ او از بین می رود."



اما تحقیقات جدید در مورد خواب، اکنون بر سر توانایی شگفت آور و تا حد زیادی ناشناخته ضمیر ما کار می کند، توانایی اینکه با اراده به خواب خود دست ببریم. صحبت از "خواب دیدن روشن" است که بسیاری از کودکان به راحتی توانایی آنرا دارند، و البته بزرگسالان هم با قبول زحمت آن، می توانند آنرا یاد بگیرند. منظور از خواب دیدن روشن، آن موقعیت پارادوکسی است که شخص با اینکه خواب است، می داند که دارد خواب می بیند، و در همانحال می تواند تصمیم بگیرد که چه خوابی ببیند یا چطور با آن موقعیت در خواب کنار بیاید. بریگیت هولزینگر، که مرکز تحقیقاتش خواب دیدن روشن است، می گوید:" خواب دیدن روشن مانند این است که دو دنیا یا دو حالت ضمیر ما با هم برخورد می کنند، و نیروی آنها با هم یکی می شود، نیرویی که در عالم بیداری امکان دسترسی به آن نیست، ولی می تواند برای عالم بیداری بسیار مفید باشد." اشخاص با تجربه در اینکار، قادرند موضوع خواب خود را "سفارش " دهند! قادرند بخواهند که در خواب به شکل پرنده، ماهی،گیاه یا ستاره و سیاره های دیگر در آیند.می توانند در قالب اشخاص دیگر و به ضمیر آنها وارد شوند، و خلاصه قادرند همه کارهایی را در خواب انجام دهند که در عالم بیداری خطرناک، ممنوع، یا غیر ممکن است.
بریگیت هولزینگر می گوید:" خاصیت این گونه خوابها، بستگی به احتیاجات کسی دارد که آن خواب را می بیند. ما می توانیم در خواب سفارش راه حلهایی برای مشکلاتمان بدهیم، مثلا این مشکل که چرا رابطه ما با شریک زندگیمان خوب نیست، یا مشکلات مربوط به شغلمان، یا کمک برای تصمیم گیریهای مشکل، یا راهنمایی برای زندگی معنوی خود. هنر پیشه ها می توانند رل خود را در حین "خواب روشن دیدن" تمرین کنند، موزیک سازها یک قطعه کامل می سازند، یک بازیکن گلف خواب می بیند که مثلا باید چوب گلف خود را طور دیگری در دست بگیرد. کسی که در صندلی چرخ دار نشسته است، می تواند در خواب دویدن را به همان صورت تجربه کند که در بیداری، و حتی یک رابطه عشقی را...و به همین صورت تا به آخر!هرچه دوست دارید، سفارش بدهید..."
علم، تازه در حال کشف پتانسيل بسیار قویی است که در خواب دیدن روشن وجود دارد، و از آن می توان در موردهای متفاوتی استفاده کرد. یکی از این موارد، رویارویی با کابوس است. حدود ۴٪ مردم از کابوسهای تکرار شونده، و بسیار هراس انگیز رنج می برند، که این خود باعث بیخوابی، یا بیدار شدن مکرر در طول شب، فشار روحی و پایین آمدن میزان کارایی شخص می شود. وقتی چنین شخصی یاد گرفت که خواب روشن ببیند، و در عین خواب دیدن بداند که دارد خواب می بیند، کلید آنرا در دست دارد که با آن دیو، هیولا، حیوان درنده، کامیون ، یا هر عامل ترسناک دیگری در خواب مواجه شود و موقعیت خود را در خواب تغییر دهد. هوزینگر میگوید: "معمولا کافیست که شخص خواب بیننده، به سوی تعقییب کننده خود برگردد و مستقیم نگاهش را به او بدوزد تا آن موجود ناگهان خاصیت خطرناک بودن خود را از دست بدهد. اگر در همان حال از او بپرسد: چه می خواهی؟!، می تواند از ضمیر ناخود آگاه خود (که سازنده آن موجود هراس انگیز است) اطلاعات با ارزشی در مورد مسائلی که در عمق ضمیر او پنهان شده اند به دست آورد."

با تلخيص و تحريف

انتشار: مجله "روانشناسی امروز"۵ شماره ۱۲، دسامبر ۲۰۰۴


نقاشیها از ندای مهربون ،که اجازه استفاده اونها رو بهم داده



۱-Brigitte Holzinger, مدیر انستیتو تحقیقاتی خواب در وین

۲-Peter Gathmann, مدیر بخش روانکاوی کلینیک دانشگاه وین

۳-Fritz Perls

۴-Robert Bosnak, President of International Association forthe Study of Dreams

۵-2004 Psychologie Heute, Dezember

۲۷ آبان، ۱۳۸۳


بدون پشيمانی

هر کدام از ما هر چند گاهی بر سر دوراهی قرار مي گيريم و پيش خود تصور مي کنيم که در پيچ و خم هر کدام از راهها چه چيزی ممکن است انتظار ما را بکشد، اين دو تصور را با هم مقايسه مي کنيم و تصميم مي گيريم. از اينجا به بعد ديگر نبايد مقايسه کنيم،چرا که حالا در يکی از راهها با واقعيت آن مواجه شده ایم، و در مورد راه ديگر فقط تصوری داريم که قابل آزمايش هم نخواهد بود.

Peter Hohl

واقعیتهای بسیار

آسمان آبی است
این یک واقعیت است

آسمان آبی نیست، این مولکولهای هوا هستند که قسمت آبی نور خورشید را بیش از دیگر رنگهای اسپکتروم نور منعکس می کنند
این یک واقعیت است

در دنیای بیرون اصلا رنگ آبی وجود ندارد.امواج الکترومغناطیسی با طول موج ۴۷۰ نانومتر در مغز ما تصور رنگ آبی را به وجود می آورند
این هم یک واقعیت است

و وقتی همه اینها را می دانم، و در یک روز آفتابی به بالا نگاه میکنم، آسمان هنوز هم آبی است.

گرفتن هم مهم است

هیچ کس نمیتواند یک سخنرانی عالی بکند وقتی شنونده ای نداشته باشد.کسی نمیتواند سخاوتمند باشد، بدون اینکه کسی هدایای او را بپذیرد.

یا این یا آن

کسی که راه حلهای ساده طلب میکند، باید از عدالت صرف نظر کند. کسی که عدالت طلب میکند، باید این را بداند که مسائل پیچیده خواهند شد.

ریشه های اعتماد به نفس

کدام پدر مادر موفق تر هستند:آنها که به بچه های خود می گویند که چه کار باید بکنند، یا آنها که بهشان اجازه میدهند تواناییهای خود را تجربه کنند؟

Peter Hohl/Joaquin Bush , از کتاب: "خوشحال باش وقتی که همه چیز سخت است"



کامل بودن به هر قيمتی؟

اگر اولين موجود زنده بدون هيچ اشتباهی توليد مثل کرده بود، الان دنيا پر از تک سلولی بود!

Peter Hohl/Joaquin Bush از کتاب:"مستقيم به

 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •