۰۸ شهریور، ۱۳۸۴


برام کمی باورنکردنيه که يک سال از اولين روز نوشتنم ميگذره. از اون عجیبتر ( به همین مناسبت کمی در آرشیو دور زدم!) اینکه چقدر در عرض این یک سال همه چیز تغییر کرده، و چقدر خودم تغییر کرده ام، و حتی خیلی از ارتباطاتم تغییر کردن، و این رو ، به جز در مواردی که برام واقعا گرفتاری بودن، نشونه خوبی می دونم، این یعنی ساکن نبوده ام و به خودم و اطرافیانم اجازه این تحول رو داده ام، هر چند که گاهی اشتباه هم کرده باشم.

از همون اولش و تا به الان هم ، هیچوقت "فقط به خاطر دل خودم" ننوشته ام، و اگر تقسیم کردن موضوعاتی که برام جالب هست با دیگران و چالش و تبادل نظر با اونها نباشه، نوشتن من اینجا بی معنیه. گذشته از اون من اینجا دوستیهای با ارزشی رو پیدا کردم که به خاطرشون خیلی خوشحالم. دلم می خواست از تک تکتون اسم می بردم و می نوشتم، ولی مجالش نیست متاسفانه. پس فقط از علیرضای خوب بگم که شاید انگیزه وبلاگنویسی رو اون در من به وجود آورد ، از کامران گل به خاطر همه بحثهای خوبش و دوستی پر از صفاش، از آیدین مهربون، و همینطور از بقیه دوستان غیر وبلاگنویسم مثل وحید, نسرین ، امیر و پروانه (مفقود شده!:)). از وجود دوستان وبلاگنویسی که این مدت پیدا کرده ام، که بعضی از اونها برام مثل یک گنجینه هستن هم از ته دل ممنونم. هاله نازنینم هم که فکر می کنم دیگه احتیاج به گفتن نداره و کلی زحمت و وقت مدیونش هستم. وقتی به همه شما فکر می کنم، و به لیست ترجمه های کنارصفحه نگاه می کنم ، حس عمیقی از رضایت وجودم رو پر میکنه و فکر می کنم این پاداش خوبی باشه.

پ.ن.:

_ در نزدیکی جایی که زندگی می کنم محوطه بزرگی رو برای بازسازی یک مجموعه خیلی مهم علمی، کنده و زیر و رو کردن. در بین اون محوطه بزرگ که خونه های کلنگی رو دیگه از بین بردن و الان صاف شده کاملا، یک دیوار سنگی نه چندان بلند به درازای شاید ۱۰ متر باقی مونده. همه اش برام سوال بود که چرا در بین اونهمه جرثقیل و ریخت و پاش، اون دیوار مزاحم رو نگه داشتن. یکی از دوستهام بالاخره بهم گفت که اون دیوار رو به عنوان یک اثر تاریخی خراب نمی کنن. کنجکاو شدم که اون چی باید باشه که این همه زحمت دور زدن و نگه داشتنش رو به دوش میکشن، و وقتی یک روز نزدیکتر رفتم، واقعا نمی تونستم خنده تمسخر آمیزی نکنم. یک دیوار کاملا معمولی و البته با سنگهای قدیمی، ولی هیچ چیز خاصی در این دیوار دیده نمیشه، به جز اینکه یک گوشه ای از اون، مثل گوشه نون گاز زده شده، ریخته و به نظر میاد که در اثر بمباران زمان جنگ جهانی دوم بوده باشه. من البته باستان شناس نیستم، ولی فکر نمی کنم قدمت! این دیوار به بیشتر از حد اکثر ۱۰۰ سال برسه!!(اگر اصلا انقدر قدمت داشته باشه!) ...و حالا، یادش که می افتم، اون لبخند تمسخر آمیز ، تبدیل به لبخند تلخی میشه از اینهمه سهل انگاری (این بهترین وصف چنین رفتاری هست) در نگهداری از آثار چندین هزار ساله ای که بر حسب اتفاق به دست ما رسیده ، آثار مهمی از تاریخ و فرهنگ و تمدن مردمی که در گذشته زندگی میکردن، و دستمایه های مهمی برای شناخت گذشته هستن، و کمترین استفاده ای که میشد ازشون کرد جذب توریست و در آمد حاصل از اون بود. باز یاد خاطره تلخ نابودی مجسمه های بودا در افغانستان می افتم و...
بعد از نقشه جاده سازی روی شهر بیستون و طاق بستان کرمانشاه، چشممون به جمال سد سازی روی تنگه بلاغی، که با به کار گیریش تخت جمشید هم کم کم از بین خواهد رفت، روشن شد!
اولين اقدام کميته بين المللی برای نجات آثار باستانی دشت پاسارگاد نامه ای سرگشاده به زبان فارسی و انگليسی به سازمان ملل متحد و مردمان جهان است. آن را امضا کنيد و دوستان خود را از هر مليتی که هستند به امضای آن تشويق کنيد...ما از همه‌ی سازمان‌های جهانی، بخصوص سازمان ملل متحد و شاخه‌های وابسته‌اش، همچون سازمان یونسکو، می‌خواهیم که از هر طريقی که می‌دانند اين عمل بيرحمانه عليه ارزشمندترين ميراث‌های نسل بشر را متوقف سازند.

ف.م. سخن عزیز در این مورد دو پست نوشته ، و لینکهای دیگه ای هم گذاشته: ۱ ، ۲

طومار اعتراض به تخريب تدريجی تخت جمشيد ...آب گیری سد سیوند بخش عمده محوطه پاسارگاد و تنگه بلاغی که راه شاهی معروف دوره ی هخامنشی است که پاسارگاد را به تخت جمشید متصل می کند را به زیر آب می برد. تنگه بلاغي با آثار باستاني متعلق به دوره‌هاي هخامنشي، اشکاني، ساساني و مهم‌تر از آن با غارهايي متعلق به دوران پيش از تاريخ در بين محوطه‌هاي باستاني کم‌نظير است. رطوبت حاصل از این سد باعث تخریب تدریجی تخت جمشید هم خواهد شد. که همه ی اینها صدمات جدی به تاریخ و تمدن ایرانیان می زند.

لينکهای مربوطه از وبلاگ هاله

__تولد وبلاگی من ، مصادف شده با روز پايان کار خبر چين...کار کردن در خبر چين رو دوست داشتم و متاسفم که ناچارا تعطيل شد.


۰۱ شهریور، ۱۳۸۴


"
امکان پیشگیری از راه روان درمانی، اغلب بدون استفاده باقی می ماند!"


موسسه بهداشت جنسی در برلين، با سرپرستی کلاوس باير ( Klaus Beier ) شروع به انجام پروژه ای تحقیقاتی برای جلوگيری از تعارض جنسی به کودکان کرده است، به اين ترتيب که با پيام " مجرم نشويد" از مردانی که تمايل جنسی به کودکان دارند دعوت مي شود که در جلسات رايگان مشاوره (البته با حفظ کامل مشخصات و آنچه از خود می گویند) شرکت کنند...فکر می کنم ميشه از چنين راههايی الگو گرفت، و زمانی بالاخره اين رو فهميد که به جز اعدام و حذف صورت مساله، راههای ريشه ای تر و انسانی تری برای حل مشکلات جامعه، از جمله مقابله با جرائم جنسی در جامعه وجود داره!

پروفسور بایر، آیا پدوفیلی* (تمایل جنسی به کودکان) در یک شخص قابل تغییر است؟

تمایل جنسی یک انسان قابل تغییر نیست: چه تمایل جنسی به یک جنس مشخص، چه تمایل جنسی به گروه سنی مشخص، یا تمایل به انجام اعمال جنسی خاصی. بسیاری از بیماریها یا اختلالات قابل درمان کامل نیستند، ولی می شود آنها را تحت کنترل در آورد. بیماری دیابت را در نظر بگیرید: بیمار باید مراقب باشد که میزان قند خون او در محدوده سبز باقی بماند، تغذیه محدود تری داشته باشد و تحرک بیشتری. در نهایت یاد می گیرد که از کنار مغازه شیرینی فروشی بگذرد. در مورد اختلالات جنسی وضع به همین ترتیب است: شخص باید یاد بگیرد که میل خود (به کودکان) را تحت کنترل خود در بیاورد که به خود یا دیگری آسیب نرساند.

شما به این افراد چگونه کمک می کنید؟

در طول مدت درمان، این افراد یاد می گیرند که چطور موفق شوند با کودکان عمل جنسی انجام ندهند. نمی توان این مردان را برای تمایل جنسی آنها، یا فانتزیهای سکسی آنها ملامت کرد. اما هر کس مسئولیت رفتار خود را دارد، و این یعنی جلوگیری از اینکه این رویاهای جنسی، به مرحله عمل در آیند. البته ما تنها می توانیم با کسانی کار کنیم که خود خواهان تحت درمان قرار گرفتن هستند.

شما با این پیام : " آیا به کودکان بیش از آنچه می خواهید، تمایل دارید؟" در روی پلاکتها یا در تلویزیون از افراد دعوت به شرکت در جلسات خود می کنید. در آگهی تبلیغاتی شما، مرد جوان و جذابی دیده می شود که با دیدن یک بچه، به هیجان در می آید.

در مورد مردان پدوفیل به اندازه کافی تحقیق نشده است. مدارک جمع شده، تنها از کسانی است که مرتکب جرمی شده و قانونا محکوم شده اند و زندانی هستند. اما تا آنجا که ما اطلاع داریم، این افراد الزاما در گروهی که ما در نظر داریم، جای نمی گیرند. ما قصد داریم سطح گسترده ای از جامعه را پوشش دهیم و از آن گذشته ارزش گذاری یا طبقه بندی نکنیم به این معنی که تیپ خاصی از افراد را معرفی نکنیم. عملا احتیاجی هم به این کار نداریم، مردانی که این تمایل را در خود حس می کنند، در کلیپ تبلیغاتی ما خود را باز می شناسند و ما عملا می بینیم که این مردان از اقشار مختلف اجتماع هستند و به طبقه خاصی تعلق ندارند.

آیا تعارض جنسی به کودکان، همیشه از سوی افراد پدوفیل صورت می گیرد؟

نه ، بسیاری از این مجرمین در اصل تمایل جنسی به بزرگسالان دارند و به این ترتیب پدوفیل نیستند. این گونه اشخاص تنها به این دلیل به کودکان روی می آورند که آنها از بزرگسالان قابل دسترس تر و بی دفاع تر هستند. پروژه ما چنین افرادی را در بر نمی گیرد- چنین افرادی احتمالا خود را هم به ما معرفی نمی کردند. این جمله برای آنها صادق نیست که " به کودکان بیش از آنچه می خواهند تمایل دارند".

وقتی شخصی با خط تلفن شما تماس می گیرد، چه اتفاقی می افتد؟

ما اول یک مصاحبه تلفنی با او انجام می دهیم و بعد به او برای اولین مشاوره ها وقت می دهیم. در نهایت از بین آنان برای ۱۸۰ نفر برای ادامه روان درمانی قرعه کشی می شود و آنها یا به صورت فردی ، یا گروهی تحت درمان قرار می گیرند و یا در یک گروه "کنترل" قرار می گیرند که مشاوره با آنها مدتی بعد شروع می شود.

پدوفیلی، انواع مختلفی دارد، آیا درمان شما هم روشهای مختلفی دارد؟

در پدوفیلی دو نوع تقسیم بندی اصلی وجود دارد: گروهی که تنها میل جنسی به کودکان دارند و گروهی که هم به کودکان و هم به بزرگسالان کشش دارند.روش درمانی ما بیشتر بستگی به تعلق شخص به یکی از این دو گروه دارد، تا مشخصات شخصیتی او.

روشهای درمان این دو گروه چه تفاوتی با هم دارد؟

واضح است که گروهی که تمایل جنسی به کودکان و بزرگسالان دارد، امکان بیشتری برای رسیدن به یک زندگی جنسی که برای اجتماع مضر نباشد در اختیار دارد. ما در این گروه به عنوان مثال همسران یا پارتنرهای آنها را هم (اگر دارای همسر یا پارتنر باشند)در مشاوره ها دخالت می دهیم. گاهی در پشت این تمایل جنسی به کودکان، خجالت یا نا اطمینانی در نزدیک شدن به زنان وجود دارد. در مورد کسانی که صرفا پدوفیل هستند، وضعیت متفاوت است: اگر آنها بخواهند با تمایل جنسی خود مسئولانه برخورد کنند، هیچ گاه نمی توانند به خواسته های جنسی خود جامه عمل بپوشانند. اما برنامه درمانی ما می تواند به آنها کمک کند که با این مساله کنار بیایند.

شما تنها از مردان صحبت می کنید، در مورد زنان چطور؟
تعرض جنسی به کودکان از سوی زنان نیز انجام شده است، ولی زن پدوفیل وجود ندارد. حد اقل من در طول دوران کاری خود حتی یک زن پدوفیل ندیده یا در موردش نشنیده ام.
و نوجوانان؟
ما تا به حال تنها موارد سنین بالاتر از ۱۸ سال را قبول کرده ایم، چون در غیر اینصورت باید به والدین آنها اطلاع می دادیم. اما کار ما در آینده ،حتما در این نقطه قرار دارد، چرا که ساختار رفتار جنسی در دوران بلوغ و نوجوانی شکل می گیرد. در این باره ، هیچ زمانی برای شروع مشاوره های پیشگیری زود نیست.

اگر بر فرض در این دوره ها ، مطلع شوید که شخصی مرتکب تخلف جنسی در مورد کودکی شده است، چطور عکس العمل نشان می دهید؟
در اینگونه موارد، ما با مساله طبق قانون رفتار می کنیم: قانونا پزشکان در مورد اطلاعات بیماران خود موظف به سکوت هستند. طبق قانون، تعرض جنسی به کودکان، جزو مواردی نیست که ما پزشکان موظف به اطلاع دادن در مورد آن هستیم. ما در کار خود به مواردی برخورد کرده ایم که شخصی با ۳۰ کودک نزدیکی جنسی داشته است. مسلما برای ما نیز آسان نیست که خوشحال باشیم که چنین شخصی برای درمان خود قدم پیش نهاده است. اما این تنها راهی است که ما را به مقصد می رساند.
آخرین سوال: تا به حال میزان مراجعه به شما تا چه حدی بوده است؟
تا به حال بیش از صد نفر با ما تماس گرفته اند. ما پروژه خود را رسما در روز جهانی کودک امسال آغاز کردیم. انتخاب این روز برای رساندن این پیام بود که حمایت ما از این افراد، به قصد محافظت از قربانیهای این گونه اعمال است.
مصاحبه : زابینه کرسباوم (Sabine Kersebaum ) از مجله مغز و روح ( Gehirn & Geist، 9/2005 )
برای کسانی که در آلمان هستند و احیانا به این آدرس یا شماره تلفن احتیاج دارند: تماس با این موسسه در مورد این پروژه: http://kein-taeter-werden.de/
شماره تلفن: o3o 450-529450
* پدوفیلی به تمام فانتزیها و رویاهای جنسی متمایل به کودکان، احتیاج به نزدیکی با کودکان یا هر عملی که شامل نزدیکی جنسی با کودکان میشود و بیشتر از ۶ ماه دوام دارد، گفته می شود.
پ.ن.:

 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •