۳۰ تیر، ۱۳۸۴



وبلاگ، که ترکيبی از کلمه های "web " و " Logbook" است، به صفحه اينترنتی گفته می شود که در آن بلاگر خاطرات روزانه خود را قرار می دهد يا به راجع به انواع موضوعات و اتفاقات مختلف می نويسد. پديده ای که روزانه علاقه مندان بيشتری پيدا مي کند، و شانسها و ريسکهای مخصوص به خود را دارد.


وبلاگنویسی امروز پرطرفدارترین نوع انتشار اینترنتی است، که از کاربران مفعول اینترنت، ناشران فعالی می سازد که به هیچ سازمان و رسانه ای وابسته نیستند. ولی دلیل این انتشار شخصی در اینترنت چیست؟ و آیا می توان آنرا توصیه کرد؟ خصوصیات وبلاگنویسی چیست؟

خاصیت آرشیو سازی
در دنیای امروز ما روزانه زیر باران اخبار و اطلاعات مخلتف قرار می گیریم. با وبلاگنویسی، نوشتن مرتب تجربیات، نظرات و حوادث مختلف و جمع آوری منابع و لینکها، یک آرشیو شخصی درست می شود، که به راحتی قابل شکل دادن و دوباره خوانی است. در واقع وبلاگنویسی مانند یک "حافظه خارجی" عمل می کند، که می تواند جنبه شخصی یا شغلی داشته باشد. به این خاطر، کار کردن فعال با وبلاگ باعث می شود که بتوانیم بهتر بفهمیم و به خاطر آوریم که کی و چطور در گذشته عکس العمل نشان داده ایم. این می تواند به جریان یادگیری ما کمک کند.

خاصیت بازتابی (افکار)
عمل نوشتن به خودی خود شخص را مجبور به مرتب کردن افکار و ایده های خود و تفکر عمیقتر در آنها و سعی در بیان دقیقتر آنها می کند، بدون اینکه از طرف مقابل( مانند زمان حرف زدن) مرتب وقفه در این بیان کردن ایجاد شود. اما با نوشتن در محلی عمومی مانند وبلاگ، از نویسنده توقع بیشتری در توضیحات روشن و دلیل آوری منطقی و قابل فهم می رود. بر خلاف نوشتن سریع افکار و احساسات بر روی کاغذ، شخص وبلاگنویس مجبور است که افکار خود را بیشتر سازماندهی کند. این می تواند کمک خوبی برای رشد هویت شخصی او باشد و توضیحی برای این که تعداد زیادی از وبلاگنویسان، از قشر نو جوانان هستند. می توانند با رساندن صدای خود از طریق وبلاگ، ارزشهای خود را تقویت کنند.

خاصیت تصفیه ای (احساس)
وبلاگنویسی نه تنها امری عقلانی، که امری احساسی نیز هست. ناامیدی از یک حادثه، ترس از بیماری، غرور یک موفقیت ، عصبانیت از تصمیمات سیاسی- در وبلاگ می توان به همه اینها پرداخت. بعضی از وبلاگنویسان ناامیدیها، مشکلات و ضعفهای خود را طوری با طنز و کنایه به خود بیان می کنند که گاهی این درد دلها در نهایت تبدیل به داستانهایی سرگرم کننده و حتی آموزنده می شود. این کمک می کند که در تنهایی با مشکلات خود زانوی غم بغل نگیرند، و در عین حال بر خلاف نوشتن در دفتر خاطرات، وبلاگنویس کمتر می تواند در نوشته هایش دائم برای خود دل بسوزاند، چرا که خواننده ها با اینکه از او دلداری می کنند، ولی به سرعت منتقد نیز هستند اگر نویسنده همیشه نقش مظلوم به خود بگیرد یا به راحتی تقصیر را بر گردن دیگری بگذارد.

خاصیت اجتماعی
وبلاگنویسها، کسانی هستند که در اینترنت به دنبال هم صحبت و مخاطب می گردند و معمولا آنها را پیدا هم می کنند، اگر به طور مرتب مطلب بنویسند. هر وبلاگنویسی، وبلاگ خوان نیز هست و فعالیت همسایگان وبلاگی خود را دنبال می کند. وبلاگ نویسها برای مطالب یگدیگر نظر می نویسند ، به آنها لینک می دهند، از طریق ایمیل با هم ارتباط برقرار می کنند و یکدیگر را در دنیای واقعی دو به دو یا حتی گروهی ملاقات می کنند. حتی در بعضی از شرکتها، از وبلاگ به عنوان وسیله ای برای کار تیمی استفاده می شود.

خاصیت تاثیر گذاری عمومی
بعضی از وبلاگها نقش اطلاع رسانی و روشنگری دارند و می توانند حرکتهای سیاسی را ایجاد کنند. با وجود محدودیت خوانندگان تک تک وبلاگها، وبلاگستان در افکار عمومی تاثیر گذار است، چرا که بسیاری از خبرنگاران از وبلاگها به عنوان منابع خبری استفاده می کنند. این نقش وبلاگها مثلا در زمان رای گیری، جنگ یا فجایع طبیعی مانند زلزله بیشتر قابل توجه است، چون در چنین مواردی به ملاحظات شاهد های عینی بیشتر احتیاج است. با لینک دادن زیاد به مطالب از طریق وبلاگها ، آنها در ماشینهای جستجو در صدر لیست قرار می گیرند. بسیاری از شرکتها نام نیک خود را به خاطر مطالب منتقدانه وبلاگها در خطر می بینند، و یا بعضی از سیاستمداران سعی در ترمیم نام نیک خود از طریق وبلاگ نویسی دارند.

خاصیت رشد خلاقیت
یک نقاش، عکاس، فیلمساز، یا طراح می تواند از وبلاگ برای نمایش کارهای خود استفاده کند و نظر خوانندگان و بینندگان آنها را بداند. حتی بسیاری از این نوع وبلاگر ها،هنگام جستجوی کار از وبلاگهای خود برای نشان دادن فعالیتشان در گذشته استفاده می کنند. یک پروژه وبلاگی طولانی و موفق، نشان دهنده پایداری و دیسیپلین بلاگر آن، و همینطور آگاهی تکنیکی و توانایی او در ساخت و پرداخت وبلاگ و محتویات آن است. به خاطر انتقاد خوانندگان از مطالب وبلاگها، کیفیت نوشته ها بسیار بهتر از نوشته های شخصی است و بعضی از وبلاگنویسان موفق به انتشار مطالب وبلاگ خود به صورت کتاب می شوند.

در بين عامه مردم معمولا به وبلاگنويسها با ديد تمسخر نگاه مي شود، چون کار آنها و محتويات وبلاگها درخشندگی رسانه های حرفه ای را ندارد-چيزی که اصولا هدف وبلاگنويسی نيست. در زمانی که توانايی رسانه ای و اطلاع رسانی تا اين حد مورد خواست است، نمي توان به اندازه کافی فعاليت خودکار وبلاگر ها را قدر نهاد. اينکه در سطح جهان دهها هزار نوجوان در وبلاگهای خود فعاليت می کنند، به خوبی نشان دهنده تلاش آنها برای تسلط بر اين رسانه جدید و پرداختن به فرم نوشتاری يا تصويری اين نوع رسانه است. مسابقات هنری وبلاگی و حتی جلسات وبلاگخوانی در دنيای واقعي، نادر نيستند.

در کنار اين نقشهای مثبت وبلاگنويسي، خطرهايی نيز وجود دارد. در بين وبلاگنويسان و خوانندگان آنها کسانی هستند که رفتاری نامناسب دارند، و آگاهانه به ديگران اهانت يا حمله می کنند. بعضی از وبلاگنويسان به خاطر قرار دادن بی محابای متنهای سياسی يا سکسی ، یا خبر دادن از وضع جسمانی خود، در زندگی شخصی يا شغلی خود دچار مشکل شده اند. چرا که وبلاگ می تواند از سوی همسر، فرزندان، همکاران و يا مشتريان نيز خوانده شود. اينجا يک مرز مشخص بين دنيای واقعی و دنيای مجازی وجود ندارد. برای همين برای وبلاگر مهم است که نوع وبلاگنويسي و ترکيب خوانند گان خود و عواقب احتمالی وبلاگنويسی خود را بررسی کند و محدوديتی در نوشتن خود قائل شود يا در کل با اسم مستعار بنويسد. اينجا تنها صحبت از حفظ حريم شخصی خود وبلاگر نيست، بلکه رعايت حريم شخصی تمام کسانی است که به او مربوط می شوند و يا کسانی که او در وبلاگش در موردشان می نويسد يا از آنها عکس چاپ می کند.
مانند تمام نشرهای ديگر اينترنتي، مطالب وبلاگها هم مکرر کپی و بايگانی می شوند و به اين شکل حتی با پاک کردن وبلاگ، بسياری از مطالب آن باقی مي مانند. حتی کسی که امروز با اعتماد به نفس يا با اسم خود به چيزی که نوشته است پایبند است، مجبور است از خود سوال کند که آيا فردا نيز نظرش اين خواهد بود يا نه.
در بين وبلاگها هم مانند عرصه های ديگر خطر رفتار بيمار گونه يا مجرمانه وجود دارد. گاهی يک اختلال روانی شخص بلاگر می تواند با وبلاگنويسی تشديد شود، مثلا بايگانی کردن مطالب اينترنتی، شکل "اجباری" و بیمار گونه به خود بگیرد. در ضمن وبلاگها می توانند برای قرار دادن مطالب مجرمانه مورد سوء استفاده قرار بگیرند. از آن گذشته وبلاگرها به خاطر اینکه در معرض دید عموم قرار دارند، می توانند قربانی دیوانگان عشقی، تهدیدها و آزارهای مختلف قرار بگیرند.

با وجود این: اینکه وبلاگرها همگی به عنوان معتادان تنهای اینترنتی که "به جای زندگی کردن، وبلاگنویسی می کنند" در یک کشو قرار داده شوند، تنها تکرار یک کلیشه است که تحقیقات آنرا رد کرده اند: ارتباط اینترنتی از طریق وبلاگ، تکمیل کننده و نه جایگزین شکلهای دیگر ارتباط است، و کم پیش نمی آید که این ارتباط مجازی انگیزه برای فعالیتهای تازه را به وجود می آورد.بسیاری از وبلاگها تبدیل به قبرستانهای داده ها می شوند، چراکه مرتب به روز کردن وبلاگ، نیاز به زمان، نظم و ایده دارد. و همینطور خیلی از وبلاگها هم برای بیشتر خوانندگان جالب نیستند. اما این نقص وبلاگستان نیست، بلکه از خصوصیات آن به شمار میرود: از بین انواع مختلف وبلاگها هر کس می تواند و باید که موضوعها و وبلاگهای مورد علاقه خود را پیدا کرده و گوشه مخصوص خود را درست کند. تک تک وبلاگها نمی خواهند و نمی توانند که قشر عظیمی را در بر بگیرند. هر کس در وبلاگ خود به آنچه مورد علاقه خودش است می پردازد، بدون اینکه نگران تعداد انتشار مطلب، سهم خود، یا استقبال دیگران باشد. حتی در وبلاگهایی که در مورد مسائل سکسی نوشته می شود، بیشتر از اینکه به جنبه پورنوگرافی پرداخته شود، از احساس نا اطمینانی یا سوالات مربوط به این مساله نوشته می شود. وبلاگها مکانهایی برای مطرح شدن افکار و گفتگو هستند که مرز بین خصوصی و عمومی را تغییر می دهند. این جستجو برای ایجاد ارتباط بین انسانی، صحنه رسانه ها را گسترده تر می کند و نمی توان آنرا تنها با عنوان " خود نمایی اینترنتی" مهر گذاری کرد.

نویسنده: دکتر نیکولا دورینگ (Dr. Nicola Döring) روانشناس، جامعه شناس و استاد علوم ارتباطی در دانشگاه ایلمناو
خلاصه مقاله ای برگرفته از مجله "روانشناسی امروز" (Psychologie Heute) , آگوست ۲۰۰۵

۱۵ تیر، ۱۳۸۴


فرق بين شستشوی مغزی و ياد گيری جديد در چيست؟

خود اين لغتها تا حدی گويای اين تفاوت هستند: يادگيری جديد، به اين معنيست که به آنچه تا کنون ياد گرفته ايم، چيز جديدی اضافه می شود. شستشوی مغزی يعنی اينکه چيزی شستشو می شود، مانند کثيفی از لباسهای چرک- با اين فرق که اينجا حرف از افکار و انديشه است و نه چرکی لباس.
در حقيقت موضوع کمی پيچيده تر است. مغز ما مانند يک سبد بزرگ نيست که ما هر چيز ممکن را داخل آن بياندازيم، چرا که ما تمام دانسته های خود را به نوعی با یکدیگر در ارتباط قرار می دهيم(مثلا: زمين گرد است، بنابراين اگر در نقطه ای با هواپيما شروع به حرکت کنيم، زمانی به مبدا خود خواهيم رسيد. ). هنگامی که انسان چيز جديدی می آموزد، بايد آنرا با دانسته های قبلی خود مقایسه کند ، و فکر کند که اين دو چه ارتباطی به هم دارند. نتيجه گيری نهايي، تصويری از جهان است که نسبت به تصوير گذشته گسترده تر شده است. در شستشوی مغزي، اين اتفاق نمی افتد و دانش جديد با دانش گذشته ارتباط پيدا نمي کند، بلکه دانش گذشته به عنوان "غلط " مهر گذاری شده و به دور انداخته می شود، و تصوير جديدی به وجود می آيد که چه بسا از تصوير قبلی ساده انگارانه تر باشد.

اينکه آيا شستشوی مغزی اعمال ميشود يا پروسه يادگيری جديد جريان دارد، زياد به خود ماده درسی بستگی ندارد، بلکه بيشتر به اين بستگی دارد که آن موضوع چطور ارائه می شود.
به عنوان مثال اگر در مدرسه، معلمی در مورد موضوعی تدريس می کند و بعد از آن شاگردی سوالاتی انتقادی نسبت به آن موضوع را مطرح می کند، دو شکل کلی عکس العمل برای آن آموزگار وجود دارد:

۱. او به روشهای مختلف سعی می کند سوال آن دانش آموز را ممنوعه اعلام کرده و او را متقاعد سازد که حرف او را قبول کند(با جمله هايی مانند : "فهميدن اين موضوع برای تو مشکل است، بايد حرف مرا باور کنی"، " اين را علما گفته اند، بايد حرف آنها راقبول کنی"، . اين نوع برخورد وقتی که زياد تکرار شود، اين خطر را دارد که به شکل شستشوی مغزی عمل کند، چرا که دانش آموز به دانسته های جديدی که بتواند آنها را مورد قياس قرار بدهد، دست پيدا نمی کند.

۲. تا آنجا که در توانش است سعی می کند به سوال دانش آموز پاسخ دهد، يا ميگويد که خودش هم جواب را به درستی نمي داند و به او منابع جديدی برای مطالعه در آن زمينه را معرفی می کند. اين برخورد به شاگرد فرصت يادگيری جديد را می دهد.

منبع: http://www.kersti.de/V0194.HTM

 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •