اين برای من جای خوشحاليه که نوجوان ۱۳ ساله ای که برای پیدا کردن پاسخ سوالهای جنسیش و
مربوط به بلوغ توی اینترنت جستجو ميکنه، به اين وبلاگ می رسه و فکر مي کنه شايد از نويسنده اش بتونه جواب سوالهایی که براش سخت آزار دهنده هستن رو بگيره. و اين برای من ترسناک و ناراحت کننده هست که بعد از سوال و پاسخ، ازش بشنوم که من (يک ناشناس و به اين دوری!) رو از هر کس ديگه ای به خودش نزديکتر حس می کنه. ترسناک و ناراحت کننده برای اينکه به اين فکر مي کنم که چرا ما که پدر، مادر ، يا دايی يا عمو یا خاله یا عمه يا هر کس نزديک ديگه به يک بچه و يک نوجوان هستيم و احتمالا دوستش داريم و خيلی تلاشها براش می کنيم، در اين يک مساله، که اتفاقا بسيار مهم و کليدی هم هست، اون رو با تمام سوالهاش، ترسها و کابوسهاش، و درگيريهای ذهنيش که می تونن سالها دوام داشته باشن و شايد با چند دفعه صحبت همه از بين برن، تنها مي گذاريم. مسائلی خيلی پيش پا افتاده که شايد برای ما حتی شکل سوال رو هم نداشته باشه، برای اونها دلهره، ترس و آشفتگی به همراه داره. همینطور با بزرگتر شدنش، در معرض خطرهای دیگه ای قرار می گیره اگر ندونه.
جواب دادن به این سوالها البته همیشه راحت نیست. گاهی حتی متوجه می شیم که خودمون هم جواب رو درست نمی دونیم، یا نمی دونیم بعضی مسائل رو چطوری مطرح کنیم. چند وقت پیش اتفاقی
وبلاگی رو به اسم: "بچه ها از کجا می آیند؟" پیدا کردم و دیدم کتابی به فارسی به همین نام ترجمه شده که واقعا خیلی خوب نوشته شده، خوندنش رو به همه بچه ها و نوجوانها و کسانی که به هر نحوی با بچه ها و نوجوانها سر و کار دارن، پیشنهاد می کنم. و البته شاید برای خیلی از بزرگسالان هم آموزنده باشه! نویسنده این کتاب زنی آمریکایی به اسم روبی هاریس، و ترجمه اش کار نسیم عرب و کسرا بختیاری هست. چقدر جای تاسفه که این کتاب اجازه چاپ در ایران رو نداره. به مناسبت حرف زدن با دوست نادیده و نوجوانم، فکر کردم بهتره این کتاب رو اینجا معرفی کنم. توضیح اضافه در موردش نمیدم، بقیه اطلاعات رو می تونین توی همون وبلاگ بخونین، نسخه پی دی اف هم برای دانلود همونجا هست. فکر می کنم این یک ساعت وقت برای دانلود و خوندنش پیدا می شه.
يک بار ديگه: خواهشا بچه هاتون رو با سوالهاشون تنها نگذارين! اين می تونه براشون عواقب خيلی بدی داشته باشه. در ضمن بهتره از شما پاسخ درست رو بگیرن، و نه از دوستها و هم کلاسیها که حرفهایی رو میزنن که از جایی شنیدن و خودشون هم درست نمی دونن، ولی یک تصور کج و کوله رو در ذهن اون نوجوان درست می کنن. اونها خجالت می کشن و براشون سخته سوال کنن،
شروع صحبت وظيفه ماست!