"هر جور راحتی"، "این لباسها دوباره مد شده؟". بعضی از آدمها با این روش ما را طرد میکنند؛ به جای اینکه روشن بگویند
که مشکلشان چیست، طفره میروند، سکوت میکنند، دست میاندازند، و با این روش خشممان را بر میانگیزند. روش "پرخاشگری منفعل" (پسیو -اگرسیو) چیست، و چطور میتوان در مقابل آن از خود دفاع کرد؟
دو همکار قرار است سر یک پروژه با هم کار کنند. از همان آغاز رفتار یکی از آنها عجیب میشود: نظرهای طعنه آمیز درباره همکارش ابراز میکند، یک بار به او میگوید جاه طلب، یک بار دیگر متلکی به خاطر لباساش میاندازد، سر قرارهای مربوط به پروژه حاضر نمیشود. وقتی همکارش از او دلیل این رفتار را سوال میکند، جواب میدهد: "تو چقدر حساسی! اگر اینطوری هم باشه، همهاش شوخیه!"
زنی از دوستاش سوال میکند که آیا دوست دارد که با هم به مسافرت بروند. "بله، حتما" پاسخ دوستاش است. او شروع میکند به چند پیشنهاد دادن، کنار دریا، پای کوه، دور یا نزدیک، اما دوستش برای رد کردن هر کدام از آنها بهانهای دارد، زمانی میرسد که دیگر وقتی صحبت از مسافرت پیش میآید ترشرویی میکند و میگوید: "هیچ تعجبی نداره که دلم نمیخواد باهات به مسافرت برم، از بس منو زیر فشار میذاری!"
فرم رابطه در این دو مثال بالا با هم متفاوت است، اما موضوع اصلی بر سر یک الگوی رفتاری متداول و گسترده است: یکی از دو نفر این رابطهها، رفتار پسیو- اگرسیو (یا: پرخاشگری منفعلانه) دارد و با این رفتار باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در رابطه میشود. قربانی این رفتار به طرف مقابل خود دسترسی پیدا نمیکند، چون او همه شکایتها را رد کرده و هر نیت بد یا رفتار آزاردهنده خود را انکار میکند و حتا همه چیز را برعکس جلوه میدهد، قربانی را مسبب پدید آمدن تنش مینامد. انسانهایی که رفتار پسیو- اگرسیو دارند به سختی قابل تحمل هستند، چرا که رفتاری دمدمی، بدون پایبندی و آزاردهنده دارند، و در عین حال همه اینها را انکار میکنند. انسانهای "پرخاشگر منفعل" کسانی هستند که از یک سو دوستانه، انعطافپذیر و همکاریکننده به نظر میآیند، اما از سویی دیگر به هیچوجه از پرخاشگری دست نکشیدهاند، فقط از آن به شکلی دیگر استفاده میکنند. رفتار این افراد همیشه تهمزهای از تحقیر، حالت تدافعی، رد کردن و بیتوجهی دارد، اما به شکلی که نمیتوان به راحتی این نیتها را به آنها ثابت کرد. طرف مقابل به سختی میتواند در مقابل این رفتار خصمانه موضع بگیرد و اگر زمانی این تلاش را بکند، فرد پسیو-اگرسیو یا با ترشرویی و بیمحلی کردن رفتار میکند یا با انکار و درک نکردن: من پرخاشگر بودهام؟! اینها خیالات خودت است!
شاخصهی انسانهای با شخصیت پسیو- اگرسیو، همین عوض شدن دائم مود آنها بین انعطافپذیر بودن و پرخاشگری است. در حالی که شکلی از خصومت زیرپوستی در رفتار آنها وجود دارد، ممکن است که در فازهایی پذیرنده و بیآزار به نظر بیایند، اما باز دوباره حالت تدافعی و بیتوجه و خصمانه زیر پوستی خود را به اطراف پخش میکنند. این سیگنالهای دوگانه برای طرف مقابل یک مشکل دیگر است، او هرگز نمیفهمد با چنین فردی کجای کار است، آیا او بالاخره خوب است یا پرخاشگر؟
با این توصیف شاید به نظر بیاید که این افراد حیلهگر و خیانتکارند، اول نیت خود را از طرف مقابل پنهان کرده، و بعد از پشت سر به او حمله میکنند. اما آنها آنقدر که به نظر میرسد برنامهریزیشده و حیلهگرانه رفتار نمیکنند. و دقیقا همینجا مشکل دیگران در رابطه با آنها وجود دارد، اینکه بسیاری از آنها این رفتار پسیو-اگرسیو را ناآگاهانه اعمال میکنند. یعنی نه تنها تمایلات پرخاشجویانه خود را به شکلی غیرمستقیم دنبال میکنند، بلکه بیشتر اوقات حتا نمیتوانند به احساس خصومت و رفتارزنندهشان در پیش خود اقرار کنند و آنرا انکار میکنند. همکار پروژه واقعا تصور میکند که شوخی کرده، و دوست "نه آره، نه نه"گو واقعا حس میکند که تحت فشار است و حق دارد که زیر همه نقشههای مسافرت بزند.
در این نقطه واکنش طرف مقابل آنها تقریبا اجتنابناپذیر است: خشمگین میشوند. و هر چقدر که فرد پسیو- اگرسیو تظاهر به بیآزار بودن خود میکند، این خشم بیشتر میشود. حتا میشود گفت که فرد پسیو- اگرسیو خشم درونی خود را به طرف مقابل انتقال میدهد. طرف مقابلی که رابطه را از سوی خود، واقعبینانه و منطقی یا دوستانه و مهرورزانه شکل داده بود، با هر تکرار این موقعیت گیجتر و خشمگینتر میشود، و میتواند راحت در این دام بیفتد که هر چقدر بیشتر خود را به این خشم ِمنتقل شده بسپارد، اعتراض کند، فریاد بزند یا تقصیرات فرد پرخاشگر منفعل را بر شمارد، او خود را خونسردتر، آرامتر، و بیگناهتر نمایش دهد. بنابراین مهمترین نکته در برخورد با افراد پسیو- اگرسیو این است: اجازه ندهید خشم پنهان آنها به شما انتقال پیدا کند. روشن، قاطع و دوستانه رفتار کنید و به وضوح و صراحت بگویید که چه چیزی شما را آزار میدهد، در غیر این صورت در کلاف الگوی پرخاشگری منفعلانه گیر میافتید، که به سرعت موقعیت را تشدید میکند.
از آنجا که فرد پسیو- اگرسیو معمولاً هر گونه رفتار آزاردهنده و رد کننده را انکار میکند، طرف مقابل با گذشت زمان دائم گیجتر میشود و کمتر قادر است که مقصود او را از این رفتار درک کند. شاید برای روشن شدن بیشتر این فرم رفتاری بتوان این جمله را در نظر گرفت: ما با کسی سر و کار داریم که "بله" میگوید، اما منظورش "نه" است. در مثال دو همکار، پیام طرف پسیو- اگرسیو در واقع این است که: "من نمیخواهم با تو همکاری کنم، اما این را به تو مستقیم هم نمیگویم." و در مثال دو دوست، رفتار پارتنر میگوید: "من نمیخواهم با تو به مسافرت بروم، اما خودت باید این را بفهمی." پیامی که در پس رفتار پسیو- اگرسیو نهفته، ممکن است برای مخاطباش مجروحکننده و ترسآور باشد. اما نگاه کردن به پشت پرده این رفتار، این شانس را به او میدهد که متوجه شود که احساس فرد پسیو- اگرسیو چه میتواند باشد. اینطور به نظر میرسد که احساس او شبیه یک بچه لجباز است که میخواهد از هر شکلی از تاثیر یا خواستههای طرف مقابل خود فرار کند، بخصوص در مقابل کسانی که به شکلی آنها را به عنوان فرد قدرتمند یا فرد نزدیک به خود میشناسد.
طرف مقابل فرد پسیو- اگرسیو از خود به درستی این سوال را میپرسد که چنین رفتار کودکانه و لجاجتآمیزی چه نتیجهای میبایست داشته باشد. برای پاسخ به این سوال میبایست به تاریخچه پیدایش این رفتار فرد پسیو- اگرسیو در دوران کودکی نگاهی انداخت. در این باره به خصوص دو روان درمانگر آمریکایی، لرنا اسمیت بنجامین و اسکات وتسلر (1) نوشته اند. هر دو آنها بر این عقیده هستند که افرادی که رفتار پسیو- اگرسیو دارند در دوران کودکی به این نتیجه رسیدهاند که "نه" گفتن مستقیم یا مخالفت کردن میتواند خطرناک باشد، مثلا به دلیل روش تربیتی اقتدارگرا یا همراه با خشونت همراه با اجبار برای اطاعت یا رابطه بیثبات والدین، پدر یا مادری که تحمل هیچ فشاری را نداشتهاند، به طوری که فرزند ناچار به اطاعت و رعایت حال آنها بوده است. فرزند چنین خانهای میتواند تبدیل به یک "آری" گوی سازشکار شود، یا اینکه در مورد فرد پسیو -اگرسیو به یک "آری، اما..." گو، که هر "آری" خود را با رفتار و گفتار تخریبکننده به شکل غیر مستقیم پس میگیرد و لجبازانه از زیر تعهد شانه خالی میکند.
نگاه کردن به ریشه به وجود آمدن این رفتار، به معنی توجیه کردن آن نیست. اما میتواند برای افرادی که در رابطه با فرد پسیو- اگرسیو هستند کمکی باشد برای درک این مساله که آن سکوت کردنها، زخم ِزبان و طعنه زدنها و زیر ِقرارزدنها چقدر کم مربوط به شخص آنها میشود. فرد پسیو- اگرسیو تاریخچه رابطه خود با والدیناش، که دلش نمیخواسته ازشان اطاعت کند و از سویشان کنترل شود را به هر کسی که به او نزدیک میشود و میخواهد با او وارد یک رابطه نزدیک یا متعهدانه شود، منتقل میکند. آنچه که فرد پسیو-اگرسیو با خود وارد رابطه میکند، ارتباطی به پارتنرش ندارد، بلکه یک جنگ شخصی و درونی است. بنابر این اگر با چنین فردی رابطه دارید و مورد چنین حملههای مخفی و انکار شده قرار میگیرید، انقدر این سوال را از خود نکنید که آیا توقع زیادی داشتهاید یا زیادی حساس بودهاید. در رابطه با چنین فردی سوال اصلی این نیست که: "من چه اشتباهی کردم؟"، بلکه این است: "چطور میتوانم با رفتار پسیو- اگرسیو روبهرو شوم که حال خودم بهتر شود؟"
اینکه چطور میتوان با رفتار پسیو -اگرسیو دیگران مواجه شد و از خود در برابر آن محافظت کرد، بستگی به نوع رابطهای دارد که با آنها داریم. مناسبات روابط ِکاری و خصوصی با هم متفاوتاند. در حالی که در رابطه با پارتنر میتوان مساله را صریح مطرح کرد و احساسات خود را نشان داد، در رابطه کاری چنین رویکردی قابل توصیه نیست. در برخورد با همکاران پسیو- اگرسیو نمیبایست احساسی رفتار کرد، یا با آنها راجع به رنجش خود یا مسائل احساسی بحث کرد، بلکه باید در سطح منطقی باقی ماند و بحث را تنها در مورد حل مشکلات کاری پیش برد.
اما در رابطههای خصوصی و عاطفی، نادیده گرفتن رفتار پسیو- اگرسیو کمکی نمیکند، بلکه میبایست روشن و صریح بود. در بین آشنایان و دوستان میتوان عملگرایانهتر رفتار کرد، معمولا در رابطه دوستی میشود این را مطرح کرد که چه چیز آزاردهندهای وجود دارد و برای پیدا کردن راه حل و روش جدید تلاش کرد. از مشکلات کلاسیک در دوستی میتوان به دیر آمدن مزمن و منتظر نگاه داشتن دوست در مکانها و موقعیتهای مختلف نام برد، رفتاری که تحقیرآمیز و پسیو- اگرسیو است. اما شدت و شکل دریافت این مشکل بستگی به این دارد که آیا رابطه دوستی در کل صمیمی و بیتنش است یا نه. طرف مقابل میتواند به این فکر کند که درجه بد بودن این رفتار برایش چقدر است، چقدر به دوستش نزدیک است و میخواهد با آن چکار کند. به عنوان مثال میتواند به او بگوید: "من تو رو دوست دارم و دلم میخواد همدیگه رو ملاقات کنیم، اما با تو به سینما نمیام، چون دوست ندارم هر بار انقدر منتظر بمونم، اما به خونهام همیشه خوش اومدی و اونجا اذیت نمیشم اگر مقداری دیرتر بیای."
اگر رفتار پسیو- اگرسیو تنها بخش کوچکی از رابطه دوستی باشد، میتوان با چنین روشهایی با آن کنار آمد. به زبان دیگر مساله تناسب هم مهم است، اگر این نسبت به هم بخورد یا دوست بدقول یا دمدمیمزاج به هیچ وجه حاضر به اجرای راهحلهای توافقی نباشد، شاید بهتر باشد از آن دوستی دست کشید. شما موظف نیستید تحقیر رفتار پسیو- اگرسیو را تحمل کنید.
در روابط عاطفی اما مساله متفاوت است. در آنجا پیشنهادهای عملگرایانه معمولا شکست میخورند، چون مشکل عمیقتر است. اصل رابطههای عاطفی، پیوند و یک "بله" روشن است و دقیقا همین الزام باعث میشود که افراد پسیو- اگرسیو با حالت تدافعی، تحقیر و رفتار دوگانه واکنش نشان دهند. رفتار پسیو- اگرسیو یک طرف رابطه، میتواند باعث فروپاشی رابطه شود، در رابطه با چنین فردی بودن اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل است؛ کسی که با قرار گذاشتن میانهای ندارد، توافقها را به میل خود تفسیر یا فراموش میکند، یک روز عاشق و یک روز رد کننده است، وقتی چیزی از او خواسته میشود اخم میکند، وقتی چیزی به میلاش نیست با پافشاری سکوت میکند، ضمن اینکه خشمی که او با رفتارش به طرف مقابل منتقل میکند پیوسته بیشتر شده و یک زمانی دائم در فضا وجود دارد، حتا اگر از آن حرفی زده نشود. بنابراین مهم است که با این مشکل با صراحت روبهرو شد و تلاش برای پیدا کردن راه حل کرد.
اگر کسی در رابطهای است که این توصیف گویای آن است، میتواند تلاش کند با پارتنر یا همسرش به شکلی اساسی و واقعگرایانه در این باره صحبت کند. از او بخواهد -با فاصله گرفتن و نگاه تحلیلی- به موقعیتها و صحنههای مختلف که در آن دینامیک پسیو- اگرسیو فعال بوده، نگاه کند و درک کند که چقدر قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی به آدم احساس زخمی شدن و فرسوده شدن میدهد و چطور رابطه به خاطر چنین موقعیتهایی ضربههای اساسی میخورد. چنین صحبتی به دور از مقصرشماری و با روشنی میتواند موجب تغییر شود به شرطی که پارتنر، خود را به روی نگاه ِمنتقدانه به این موقعیتها باز کند و نقش خود را در به وجود آمدن آنها با صراحت قبول کند. اما این کار مشکلی است که بتوان از ناخودآگاه او رد شد و برایش روشن کرد که چه رفتار خصمانهای در رابطه داشته است. اینکه آیا او حاضر است خود را برای دریافتها و احساسهای شریک خود باز کند و سهم خود را در لجبازی کردن، حالت تدافعی گرفتن، تحقیر کردن را در آینده آگاهانهتر درک و مسئولیتاش را قبول کند، در نهایت تعیین میکند که آیا رابطه پابرجا خواهد ماند یا نه.
جلب توجه مستقیم فرد به رفتار پسیو- اگرسیواش، به عنوان یک روش در روند درمان هم اثربخش بوده است. گیتا یاکوب (2) رواندرمانگر، در جلسات تراپی خود از فیلمبرداری استفاده کرده و بیماران خود را با رفتار پسیو- اگرسیوشان در حین جلسه روبهرو میکند. واکنش آنها به این رودررویی ، حیرتزدگی و شوکه شدن از تماشای چهره و رفتار خود است. در خانه این قرار دادن آینه روبهروی او به این شکل شاید ممکن نیست، اما هر چه فرد این دینامیک را بهتر ببیند و قبول کند، حل مساله آسانتر میشود. یک روش دیگر این است که در چنین موقعیتهایی از او بیشتر خواسته شود منظور خود را روشن بگوید. در مثال مسافرت، زن میتواند از پارتنرش سوال کند: "تو واقعا چی میخواهی؟ اگر دوست نداری به مسافرت بری، اینو بهم بگو. برام بهتره از اینکه اینطوری قائم موشک بازی کنی". و اگر اینجا پارتنر او بتواند جواب "نه" خود را ابراز کند، این یک پیشرفت محسوب میشود، این خیلی بهتر است از آن فیگور الاکلنگی گاه مهربان و گاه بدجنس.
در اینجا نباید ندیده گرفته شود که رابطهای که یک طرف آن دچار رفتار پسیو -اگرسیو بارز است، به سختی قابل شکل دادن است. در حالی که در بسیاری از شکلها و معضلات ارتباطی دیگر، اصل بر این است که هر دو طرف در به پیش آمدن مشکل نقش دارند و میبایست برای حل آن از ضعفهای خود شروع کنند، این فرض در مورد رابطه با یک فرد پسیو-اگرسیو چندان درست و سازنده نیست. هر چند که مقصر شمردن و تشخیص دادن این معضل طرف مقابل هم به تنهایی نمیتواند مشکلی را حل کند. پارتنرهایی که بسیار در کلاف رفتار پسیو- اگرسیو پیچیده شدهاند، شاید بهتر باشد کمک حرفهای بگیرند. البته باید گفت که در تراپی هم تضمینی نیست که به همه کمک شود، افرادی هستند که آنقدر در لجبازی خود و در فرار از پیوندپذیری اسیر هستند و در عین حال آنقدر این خصوصیت وجودی خود را به عنوان مشکل کم درک میکنند، که نمیتونند در برابر کسانی هم که برایشان خیلی مهم هستند، از این رفتار دست بردارند. در این صورت ترک کردن رابطه میتواند یک گزینه باشد. این به معنای منفعل بودن نیست، این به معنای خشن بودن نیست، این به معنای روشن بودن است.
1- Lorna Smith Benjamin and Scott Wetzler