۱۲ تیر، ۱۳۹۲



 "ساکنين خاور دور، بسيار کوشا هستند"، "آفريقاييها دونده هایی قوی هستند" ، "زنان از ديگران خوب نگهداری می کنند"- آنچه که قرار است تعريف و تمجيد باشد، بیشتر اوقات از سوی مخاطب به عنوان تمجید دریافت نمی شود.

نويسنده مقاله ای در نيويورک تايمز، به شکل غير منتظره ای با اين موضوع مواجه شد که تعريف کردن از دیگران می تواند
توهين آميز باشد. او در نوشته اش شهروندان آمريکايي با اصليت خاور دور را "دانشجويانی ممتاز" عنوان کرد که "به سختی تلاش می کنند" و "موفقيتهای دانشگاهی دارند". در روزهای بعد ايميلهای فراوانی از سوی کسانی  دريافت کرد که از "حدسيات بی اساس" او شکايت داشتند.

جان اليور(John Oliver) و ساپنا چريان (Sapna Cheryan) از دانشگاه واشنگتن، بر مبنای این اتفاق تحقيقی را درباره اين موضوع شروع کردند که چرا عقايد قالبی (Stereotyp)  در ميان مخاطبین خود واکنشهای منفی بر می انگيزند. آنها برای تحقيق خود گروهی را انتخاب کردند که غالبا هدف تعريفهای چاپلوسانه و قضاوتهای فله ای قرار می گيرند: زنان و شهروندان آمريکايی با اصليت خاور دور.

در مرحله اول تحقيق  به گروهی از زنان نوشته ای دادند با اين مضمون که "زنان هميشه از ديگران به خوبی مراقب می کنند" ,  به گروهی دیگر از شهروندان آمریکایی با اصليت خاور دور از سوی يکی از  هم تيم های سفيد پوست گفته شد که "مردمان شرق دور در محاسبات رياضی مهارت دارند". سپس اين دو محقق با استفاده از پرسشنامه های متعدد جويای اين بودند که اين "تعريفات" - و کسی که آن را به زبان آورده بود- چگونه از سوی افراد اين دو گروه دريافت شده اند.
نتيجه اين بود: گروه شهروندان آمريکايی با اصليت خاور دور نه تنها نسبت به شخص گوينده - پس از شنیدن " تعریف " او- احساس علاقه /همدمی کمتری داشتند، بلکه شنيدن سخنان او باعث تغيير در حال و هوای خود آنها نيز شده بود؛ نسبت به گروه کنترل که اين تعريف را نشنيده بود حال بدتری داشتند و خود را "ديده نشده" احساس می کردند. عکس العمل گروه زنان مشابه بود، آنها نيز گوينده ای را بيشتر پسنديده بودند که عقيده ای قالبی را ابراز نمی کرد، و احساس می کردند که با اين تعريفها فرديت خود را از دست می دهند.

 محققین بر این عقیده بودند که از دست رفتن (حس) منحصر به فرد بودن، به خصوص باید برای کسانی که در جوامع غربی - جایی که بر فرديت و استقلال شخصی تاکيد می شود- زندگی می کنند تهديد آميز باشد. در مقابل، در جوامع شرقی ارزش بيشتری بر اجتماع و تطبيق داده می شود. محققين حدس می زدند که عکس العمل گروههای مورد آزمايش با توجه به محيط فرهنگی و محل زندگی آنها می تواند متفاوت باشد. آنها اين آزمايش را با گروهی انجام دادند که برخی از آنان در خاور دور به دنيا آمده بودند و بعضی در آمريکا (با اصليت خاور دور). و به واقع اين تفاوت در عکس العمل اين دو گروه ديده شد، گروهی که در آمريکا بزرگ شده بودند شنيدن اين تعاريف را  بيشتر آزار دهنده يافتند.

در يک تحقيق ديگر دانشمندان از گروهی افراد داوطلب خواستند که به مدت پنج دقيقه در مورد " منحصر به فرد بودن و برنامه های آينده خود" فکر کنند. از گروه دوم تقاضا شد به "آنچه شما را به اعضای خانواده و دوستانتان پيوند می دهد و آنچه از شما توقع دارند" فکر کنند. گروه اول که از پيش حس "مستقل بودن" به آنها ياد آوری شده بود، در برخورد با توصيفات کليشه ای عکس العمل منفی تری داشتند تا گروه دوم که ذهنشان از قبل با موضوعات اجتماعی مشغول شده بود.

نتیجه گیری کلی از این تحقیقات این است که تمجیدهای جمعی برای فرد گرایان به ندرت قابل قبول است، و البته گوینده چنین جملاتی را بیشتر به چالش می کشند. اما از این نتیجه چه برداشتی میتوان کرد؟ آیا باید گفت کسانی که از تعریفهای فله ای عصبانی و ازرده می شوند انسانهای خودبینی هستند؟
نه. آنان در موضع خود به حق ناراحت می شوند:
-چرا که هر انسانی منحصر به فرد است و با توصیفات جمعی و گروهی هیچگاه به درستی تعریف نمی شود.
-توصیفهای مثبت معمولا به نیت خوشامد گویی بیان می شوند، اما نه همیشه. گاهی منظور تحقیر آمیزی پشت چنین جملاتی نهفته است. مثلا کسی که عنوان می کند زنان از دیگران به خوبی پرستاری می کنند، می تواند در پس این جمله بر این عقیده اش تاکید کرده باشد که آنها در جنبه های دیگر زندگی کمبودهایی دارند، مثلا به اندازه کافی (به اندازه مردان) باهوش نیستند.
-بعضی از تعریفها اگر با اغراق بیان شوند، می توانند به سرعت معنای عکس / منفی به خود بگیرند ( "باهوش" می تواند با مبالغه تبدیل به "کلک و حقه باز" شود) و حتی گروههایی که چنین خصوصیاتی به آنها نسبت داده شده نیز می توانند به عنوان یک عامل تهدید کننده برای بقیه افراد یا گروههای جامعه نمایانده شوند. با این حال قضاوتهای تمجیدانه جمعی دایما و روزانه ابراز می شوند، مانند گزارشگران ورزشی که تمام جمعیت یک قاره را در یک کیسه می ریزند و انان را "دونده های قوی" معرفی می کنند.

توصیه محققین این است: به خصوص جایی که قرار است در مورد تفاوتهای فرهنگی /خصوصیتی گروهی از انسانها صحبت کنیم، بهتر است بر تفاوتهای  بین افراد متعلق به آن گروه بیشتر تاکید کنیم، تا این شبهه به  وجود نیاید که وجود خاص هر کدام از آنان کاملا نادیده گرفته می شود-نکته ای که بیش از هر چیزی آنان را آزار می دهد.

سوزی راینهارد ( Susie Reinhardt)
روانشناسی امروز، جولای ۲۰۱۳ ( Psychologie Heute, Juli 2013)



 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •