۰۲ اسفند، ۱۳۸۳



چه چيزی امروزه پرورز(Pervers) است؟



آیا تمایلات غیر معمول جنسی مانند ترانسوستیسم ( Transvestismus) , مازوخیسم (Masochismus) ، سادیسم (Sadismus) , و یا پدوفیلی (Pädophilie) اساسا بیماری هستند؟ پیتر فیدلر (Peter Fiedler) ، پروفسور روانشناسی بالینی و روانکاوی در دانشگاه هایدلبرگ و نویسنده کتاب جدید تمایلات و انحرافات جنسی ، در این مورد تردید دارد.

مجله "روانشناسی امروز" : کتاب شما با این مقدمه آغاز می شود: " می توان گفت هیچ انسانی وجود ندارد که در طول زندگی خود حد اقل یک بار این سوال را از خود نکرده باشد که آیا فانتزیهای سکسی او یا تمایلاتش یا آنچه که از نظر جنسی تجربه می کند، در محدوده نرمال قرار دارد یا نه" . آیا این کار بیهوده ایست که سعی شود بین سکسوالیته نرمال و بیمار مرز بندی شود؟

پیتر فیدلر: نه. این مرزبندی می تواند از لحاظ قانونی انجام شود. البته گاهی این مرزبندی قانونی بسیار عجولانه است، مدت زمان زیادی نگذشته است از زمانی که همجنسگرایی جرم محسوب می شد.

ر.ا. : آیا این وظیفه روانشناسان و روانکاوان نیست که این مرز را تعیین کنند؟

فیدلر: بله، ولی آنها نیز از آن روابط اجتماعی جدا نیستند که در نرم های قانون بندی نقش بازی می کنند. جامعه تعیین می کند که چه چیزی را مجرمانه می داند. وظیفه روانشناسان این است که علتهای انحرافات جنسی و راههای تاثیر گذاری بر آنها را جستجو کنند.

ر.ا. : در لیست تشخیص بیماریها، از جهتهای خاصی از تمایلات جنسی- قبلا به آنها پرورزیون( Perversion) گفته میشد، امروزه پارافیلی( Paraphili) - هنوز به عنوان انحرافات جنسی نام برده می شود( در آخر این نوشته لیست آنها را آورده ام) . آیا این دسته بندی صحیح است؟

فیدلر: این سوال که آیا این انحرافات ، بیماری هستند یا نه، در بین متخصصین به شدت مورد بحث است که محور مرکزی آن در مورد پدوفیلی و سادومازوخیسم است. این کاملا مورد تردید است که شخصی با تمایلات پدوفیلی اصولا بیمار باشد. به عنوان مثال توماس من( Thomas Mann ، نویسنده آلمانی ۱۸۷۵ تا ۱۹۵۵ ) مشخصا تمایلات پدوفیلی داشت، اما مرتکب جرمی نشد.

ر.ا. : اما آیا وجود چنین فانتزیهایی خود نشانه بیماری نیستند؟

فیدلر: فانتزیهای پدوفیلی در اجتماع اصلا نادر نیستند. تنها زمانی مشکل ساز می شوند که به مرحله عمل در بیایند. اعمال جنسی بر کودکان مسلما به هیچ وجه قابل قبول نیست و بر کودکان آثار مخرب شدیدی بر جای می گذارد. اما تحقیقات نشان داده اند که در چنین
مواردی، معمولا صرف وجود تمایلات و فانتزیهای پدوفیلی سبب اصلی نبوده است، بلکه مشکلات روانی دیگری نقش اساسی داشته اند

ر.ا. :به عنوان مثال...؟

فیدلر: افرادی که با کودکان نزدیکی جنسی دارند، اغلب افراد تنها و فاقد توانایی برقراری روابط اجتماعی هستند و از ارتباط جنسی با پارتنر همسن خود ترس دارند. بعضی نیز دچار افسردگیهای روانی هستند و بعضی دیگر دچار اشکال در کنترل احساسات و میلهای ناگهانی خود هستند.

ر.ا. : روشهای جنسی دیگری نیز هستند که از سوی جامعه پذیرفته نمی شوند، مانند سادومازوخیسم که خودتان نام بردید.

فیدلر: در این مورد مهم این است که آیا این اعمال با رضایت هر دو طرف انجام می شود یا نه. اشخاصی که تمایلات سادومازوخیستی دارند، معمولا پارتنر جنسی خود را آزادانه و با رضایت دوجانبه انتخاب می کنند. نمایندگان این تمایلات، تا به دادگاه اروپایی حقوق بشر پیش رفته اند برای احقاق این خواسته خود که تا زمانی که قربانیی وجود ندارد به اطاق خواب آنها نظارتی نشود.

ر.ا. : تا به اینجا در مورد تمایلاتی صحبت کردیم که از صورت نرم خارج بودند. در مقابل آنها، دسته بندی دیگری از اختلالات جنسی
وجود دارد و آن اختلالات هویت جنسی است. منظور از آن چیست؟

فیدلر: در واقع اینجا منظور اختلال جنسی نیست، بلکه صحبت از روند رشد شخصیت جنسی است. به عنوان مثال در این دسته بندی به مورد "اختلال هویت جنسی " بر می خوریم. منظور پسرانی هستند که تنها به بازیها و کارهای دخترانه می پردازند یا دخترانی که رفتاری کاملا پسرانه دارند. مدت زمان زیادی سعی ناموفقی در این شد که این رفتارها را "درمان" کنند. امروز می دانیم که در بیشتر موارد این رفتار خود به خود تغییر می کند و رشد شخصیت جنسی آنها روند دیگری به خود می گیرد. یک چهارم این کودکان به سوی دگر جنسگرایی رشد می کنند. حدود سه چهارم آنها همجنسگرا و یا دوجنسگرا می شوند، و گروه کوچکی از آنان هم ترانس سکسوال(Transsexuell ) می شوند. ترانس سکسوالها کسانی هستند که در جسمی مردانه ، خود را زن احساس می کنند یا بر عکس، و تمام سعی خود را می کنند که جنسیت جسمی خود را با جنسیت احساسی خود تطبیق دهند.

ر.ا. : آیا روند رشد شخصیت جنسی ترانسوستیتها و ترانس سکسوالها به هم شبیه است؟

فیدلر: نه، کاملا متفاوتند. در دوران کودکی اشخاص ترانسوستیت در رلهای جنسی آنها نشانی دیده نمیشود و آغاز این تمایل از دوران بلوغ است. همه ما هویت زنانه و مردانه را با هم در درون خود همراه داریم. ترانسوستیتها بیش از دیگران تمایل دارند که به "آن شخص دیگر" درون خود گاه گداری اجازه خود نمایی بدهند و بیشتر آنها با این مساله مشکلی ندارند و می توانند راحت با آن زندگی کنند. و در جامعه نیز رفتار آنها بیشتر قبول می شود، به طوری که کم کم صحبت از این است که ترانسوستیسم کلا از لیست انحرافات جنسی حذف شود. جالب اینجاست که ترانسوستیسم تنها در مردان شناخته شده است، به این خاطر که پوشیدن لباس مردانه برای زنان جلب توجه نمی کند.

ر.ا. : اما چطور انحرافات جنسی دیگر نیز در میان زنان خیلی کمتر دیده میشود؟

فیدلر: شاید چون در اینگونه موارد جامعه در برابر زنان ملایمتر است. به عنوان مثال اگر مردی جلوی پنجره ای از راه رفتن بایستد و به زن برهنه پشت آن نگاه کند، می تواند به جرم دید زدن مورد بازخواست قرار بگیرد. اگر زنی از پشت پنجره ای مرد برهنه ای ببیند، می تواند از آن مرد به جرم اکزهیبیسیونیسم(Exhibitionism ) شکایت کند.

ر.ا. : آیا تمایلات جنسی نامتعارف قابل "درمان" هستند؟

فیدلر: در اینجا باز باید این تفاوت را در نظر بگیریم: شخصیت جنسی که از دوران کودکی شکل گرفته است، تقریبا دیگر قابل تغییر نیست، و اصولا چرا باید بخواهیم که به عنوان مثال همجنسگرایی یا دوجنسگرایی را تغییر بدهیم؟ در اشخاصی که در مورد هویت جنسی خود "نا مطمئن " هستند، سعی می کنیم با تراپی به آنان کمک کنیم که هویت جنسی خود را ، به عنوان مثال همجنسگرایی خود را پیدا کرده و طبق آن زندگی کنند.

ر.ا. : در مورد رفتار خشونت آمیز چطور، مثلا سادیسم خطرناک یا اکزهیبیسیونیسم همراه با خشونت؟

فیدلر: در این موارد، مجازات قانونی آنها معمولا کفایت می کند. سه چهارم کسانی که به دلیل جرمهای جنسی محکوم شده اند، عمل خودرا تکرار نمی کنند. و البته تراپی آنان نیز معمولا موفقیت آمیز است. در مورد این اشخاص مهم این است که دنیای ذهنی و فانتزیهای دیگری را در آنان به وجود آوریم که کمک کند بتوانند رابطه های ارضا کننده ای برقرار کنند و دوباره مجبور نباشند دست به رفتار مثلا اکسز هیبیسیو نیسمی بزنند. همینطور مهم این است که مجرمان جنسی با نتایج رفتار خشونت بار جنسی بر قربانیان خود آشنا شوند.

ر.ا. : در رسانه ها و تلویزیون اعمال جنسی بسیار متنوعی معرفی می شود ، و ابزاری مانند دستبند یا وسائل اعمال فتیش(fetisch) حتی در فروشگاههایی که اجناس خود را به خانه ها می فرستند نیز به راحتی یافت می شوند. آیا تمایل به رفتارهای جنسی نا متعارف در جامعه افزایش یافته است؟

فیدلر: نه من اینطور فکر نمی کنم. این رفتار جلب توجه بیشتری می کند، ولی در جوانان امروز ارزشهایی مانند وفاداری دوباره جا پیدا کرده اند.

مصاحبه توماس زاوم (Thomas Saum) ، از طرف مجله روانشناسی امروز (psychologie Heute, März 2005)

لیست انحرافات جنسی

سیستم تشخیص بیماری بین المللی (ICD-10 و DSM-IV-TR ) امروز این تمایلات را در زمره انحرافات جنسی قرار می دهد:


  • فتیشیسم (Fetischismus ) : عمل جنسی با اجسام بیجان
  • ترانسوستیسم(transvestismus): پوشیدن لباس جنس مخالف
  • اکزهیبیسیونیسم(Exhibitionismus): نشان دادن آلت جنسی به افراد غریبه
  • فروتویریسم(Frotteurismus): خود را به شخصی غریبه و بدون تمایل به این عمل، مالیدن
  • مازوخیسم جنسی(Masochismus): خود آزاری در عمل جنسی یا خود را از سوی پارتنر جنسی مورد تحقیر قرار دادن
  • سادیسم جنسی(sadismus): آزار پارتنر جنسی
  • پدوفیلی(Pädofilie) : عمل جنسی با کودکان

پ.ن. :

_در ترجمه لغتهای علمی به فارسی ممکنه اشتباه کرده باشم. ممنون میشم اگر این اشتباه رو جایی می بینین بهم بگین

_ پانته آی گل گلخونه هم نوشته ها و ترجمه های خیلی خوبی داره که خوندنشون رو جدا توصیه می کنم:

گرایش جنسی(۱)

گرایش جنسی(۲)

آیا همجنسگرایی بیماری روانیست؟

سوء استفاده جنسی در کودکی

درمان یافتن از سوء استفاده جنسی

_چند وقت پيش مطلبی راجع به ايدز نوشته بودم. به سايت امداد ايدز هم که نی لبک عزيزم بهم معرفی کرده بود، لينک داده بودم . اينطور که معلومه اين سايت هم دچار فيلتر مسئولين!! محترم شده ، چون لغت کاندوم در متنها به کار برده شده!! اعتراض خود اين سايت رو اينجا بخونين. در ضمن اينکه من هم با اونها هم صدا مي شم در اينکه وقتی جلوی تلاش عده ای برای آگاهی و پیشگیری از این بیماری و آماده کردن جوانها برای رابطه های جنسی رو می گیرید، کاملاً مستقيم به ترويج بيماری ايدز متهم و پاسخگوی وجدان جامعه و خانواده های افراد آلوده خواهيد بود!


۱۶ بهمن، ۱۳۸۳



نوع فعاليتهای کودکان در وقت آزاد بر رشد شخصيت، علاقه به دانش و فهم رلهای جنسی تاثير دارد.


دختران از بازی کردن با پسران استفاده مي برند. اين نتيجه تحقيقات روانشناسان دانشگاه پنسيلوانيا (Pennsylvania State Unuversity ) است که در آن ۱۰۳ دختر و ۹۷ پسر در عرض دو سال مورد آزمايش قرار گرفتند که در آغاز تحقيقات بين ۱۰ و ۱۱ سال داشتند و فرزند اول خانواده هايشان بودند.

دختران در پاسخ به اين سوال که وقت آزاد خود را چگونه مي گذرانند، از کتاب خواندن، نامه نوشتن، و کارهای هنری نام بردند که آنها را به تنهايي، يا همراه با خواهر، دوست، يا مادر انجام مي دادند. بر عکس پسران بيشتر به بازيهای تيمي، بازی با ماشين کوچک يا عروسکهای "اکشن" علاقه نشان دادند.آنها کمتر به تنهايی بازی مي کردند، بلکه بيشتر همراه پسران ديگر يا پدران آنها بودند. فعاليتهايی نيز بودند که هر دو گروه به آنها علاقه نشان دادند، مانند بازیهای کامپوتری، بازیهای دست جمعی، دوچرخه سواری یا تماشای تلویزیون. گروهی از دختران غیر از فعالیتهای "دخترانه" به فعاليتهای "پسرانه" نيز علاقه نشان دادند، در حاليکه پسران تقريبا همگی تنها به بازيهای "مخصوص پسران" می پرداختند.

دو سال بعد مشخص شد که نوع فعاليت اين کودکان در وقت آزادشان، بر رشد شخصيت، علاقه به ياد گيری و شکل گيری رلهای جنسی آنان تاثير گذار بوده است: دخترانی که وقت بازی خود را تنها با همجنسان خود گذرانده بودند، خود را کاملا "زنانه" مي دانستند، توانايی کمتری در برخورد مهربانانه، "خود را جای ديگری گذاشتن و او را حس کردن" و مستقل بودن داشتند واز اعتماد به نفس کمتری برخوردار بودند. در مدرسه بيشتر به رشته های زبان_ يا موسيقی علاقه داشتند و در آنها موفقتر بودند. در مقابل دخترانی که به بازيهای تيمي و بازيهای"پسرانه" مشغول بودند يا اغلب با پسران وقت گذرانده بودند، کمتر دچار رلهای جنسی سنتی بودند، و بیشتر از اعتماد به نفس، استقلال، توانايی رهبری و رقابت برخوردار بودند. اين دختران در مدرسه بیشتر به رشته های رياضی متمايل بودند. همينطور پسرانی که در اوقات فراغت خود بيشتر تنها بودند يا وقت خود را با خواندن گذرانده بودند، کمتر دچار رلهای جنسی سنتی بودند و کمتر اعتماد به نفس داشتند. پسرانی که بيشتر در جمع مردانه بودند بيشتر مستقل و دارای اعتماد به نفس بودند.

محققين نتیجه می گیرند که هم دختران و هم پسران از ارتباط با تجمع مردانه استفاده می برند. به خصوص دختران با راه يافتن به جمع مردانه يا پرداختن به بازيهايی که خاص آنها نيست، اين شانس را پيدا مي کنند که مستقل تر شوند و محدوده های مردانه را تصرف کنند.

با تخلیص
نویسنده: ماریون زونن موزر (Marion Sonnenmoser)
برگرفته از مجله "روانشناسی امروز" (Phsychologie Heute) , فوریه ۲۰۰۵




 
Home
Email
 
 
 

پسیو‌اگرسیو، پرخاشگری منفعلانه

از جدایی

هنر معذرت خواهی‌ (۳)

توهم دانايى

چرا موتسارت بچه‌ها را باهوش نمی‌‌کند

در باب همدلی

دام هارمونی (۲)

‌دام هارمونی (۱)

سرچ می‌‌کنی‌ یا هنوز فکر می‌‌کنی‌؟

آیا اندرز خوبی به ذهنت رسیده است؟...آنرا پیش خودت نگه دار!

هنر با خود تنها بودن

چطور با موفقیت شکست بخوریم

هنر معذرت خواهی (۲)

هنر معذرت خواهی (۱)

ترس از رابطه (۲)

ترس از رابطه (۱)

دام کمال‌گرايی (۲)

دام کمال گرایی(۱)

خشونت خانگی علیه زنان

از خاطره و حافظه (۱)

تمجيد‌های مورد ترديد

آخر اشتباه من کجاست؟

ترس مردان از احساسات

دو تا در عشق کافی نيستند

شما یك ایمیل جدید دارید

ای لحظه، بمان!

حیوون سكسی و دغدغه مسئولیت!

هنر دعوا کردن (۲)

هنر دعوا کردن(۱)

کافکای عاشق پیشه

اخلاق(۲)

اخلاق (۱)

روابط موازی(۲)

روابط موازی(۱)

کمی هم از مردان بشنویم!

اسطوره خون آشامها

آیا پول خوشبختی می آورد؟

فیلسوفهای کوچک، سوالهای بزرگ

به ایدز شانس ندهیم

سکسوالیته ( ۳): اولین بار-قسمت اول

تاپ سیکرت(۲)

و همین لباس زیباست نشان آدمیت؟

تاپ سیکرت(۱)

طنز

آزمایش میلگرام…

خوشبختی دوستی واقعی

هنر بزرگ شدن

سکسواليته (۲) : زنان و خود ارضايی

وقتی عشق سردتر مي شود

قدرت اکثريت

هنر، برای خواستگاری

سکسواليته(۱) : پدوفيلی

وبلاگ: هر نفر يک ناشر؟

شستشوی مغزی

وحشت زده

قویترین میل جهان

شانس

رويا(۲)

رويا(۱)

چند کلمه حرف حسابی!(۲)

دخترهای حرف گوش کن، پسرهای شرور

چند کلمه حرف حسابی!(۱)

دروغ(۲)

دروغ(۱)

…انتقام

زیبایی(۳)

زیبایی(۲)

زیبایی(۱)

 
Enter your Email


Preview | Powered by FeedBlitz
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • اوت 2004  
  • سپتامبر 2004  
  • اکتبر 2004  
  • نوامبر 2004  
  • دسامبر 2004  
  • ژانویهٔ 2005  
  • فوریهٔ 2005  
  • مارس 2005  
  • آوریل 2005  
  • مهٔ 2005  
  • ژوئیهٔ 2005  
  • اوت 2005  
  • سپتامبر 2005  
  • اکتبر 2005  
  • نوامبر 2005  
  • دسامبر 2005  
  • فوریهٔ 2006  
  • مارس 2006  
  • مهٔ 2006  
  • ژوئیهٔ 2006  
  • سپتامبر 2006  
  • نوامبر 2006  
  • دسامبر 2006  
  • ژانویهٔ 2007  
  • فوریهٔ 2007  
  • مارس 2007  
  • آوریل 2007  
  • مهٔ 2007  
  • سپتامبر 2007  
  • اکتبر 2007  
  • فوریهٔ 2008  
  • مهٔ 2008  
  • ژوئیهٔ 2008  
  • اوت 2008  
  • نوامبر 2008  
  • فوریهٔ 2009  
  • مارس 2009  
  • مهٔ 2009  
  • سپتامبر 2010  
  • آوریل 2011  
  • آوریل 2012  
  • ژوئیهٔ 2013  
  • مهٔ 2014  
  • نوامبر 2014  
  • دسامبر 2014  
  • فوریهٔ 2015  
  • مارس 2015  
  • ژوئیهٔ 2015  
  • اوت 2015  
  • نوامبر 2015  
  • دسامبر 2015  
  • فوریهٔ 2016  
  • اوت 2016  
  • فوریهٔ 2017  
  • مهٔ 2017  
  • اکتبر 2017  
  • نوامبر 2017  
  • اوت 2018  
  • ژوئن 2019  
  • نوامبر 2019  
  •